زاهدا برخیز در صبح و نظر کن آسمان را
منظر این کهکشان و بی نشان افلاکیان را
سر چو بر سجده نهادی و شدی محشور او
یاد کن آن لحظه مرغان مسبح بی زبان را
زاهدا برخیز در صبح و نظر کن آسمان را
منظر این کهکشان و بی نشان افلاکیان را
سر چو بر سجده نهادی و شدی محشور او
یاد کن آن لحظه مرغان مسبح بی زبان را