کبک کوهساران
پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۴۰۲، ۰۶:۰۱ ب.ظ
کبک کوهساران....
شنیدم قهقهی از طُرفه کبکِ کوهساران را
که می خوانَد نوا و نغمه های نو بهاران را
بهار ارزانی اش بنموده سر سبزی و آبادی
خدا بخشیده اش طبعی رها از بند و آزادی
به تن کرده اَلیجه راه راهی با قبای خود
خرامان می رود در کوه آنک درپی توش و نوای خود
طبیعت با قلم مویش نوکش را رنگ خون کرده
شراب سرخ و می بر ساقِ پایش واژگون کرده
به یارِ خود رسد ، با دیدنش گیرد توانی را
به زیر بوته ها سازند با هم آشیانی را
اگر صیّاد بی رحمی نگیرد جسم و جان او
نلرزاند به غفلت پایه های آشیان او
بهار دیگری بشنو نوای کبکهای کوهساران را
که آزادند و میخوانند سرودِ نوبهاران را
فتانه - رمضانی
بداهه ای برای تصویر امشبم
کبک کوهی رسم با مداد رنگی و ماژیک
۱۴۰۰/۱/۵
نوروز ۱۴۰۰
۰۲/۱۱/۱۹